خلاصه داستان : این مستند، رکود اقتصادی جهان که در سال 2008 به وقوع پیوست را هدف قرار داده و در 5 بخش، به تجزیه و تحلیل ریشه‌های آن می‌پردازد. پیامدهای این رکود و تاثیری که بر اقتصاد جهان گذاشته است نیز، به نمایش درمی‌آید.

خلاصه داستان : ایالات متحده، نیمه ی قرن نوزدهم. ماجرای اسبی به نام «اسپریت» که در یکی از اردوگاه های کوچک سواره نظام محبوس می شود، اما به کمک سرخ پوستی شجاع به نام «لیتل کریک» می گریزد. «اسپریت» خیلی زود دل باخته ی مادیان کوچک «لیتل کریک»، «رین» می شود...

خلاصه داستان : یک وکیل جوان آرمان گرا و همکارش به نمایندگی از یک تشکیلات حقوقی پرونده ای را بر ضد یک شرکت بیمه فاسد قبول میکند...

خلاصه داستان : این فیلم درباره گروهی از مردان است که در جریان جنگ جهانی دوم از طرف دولت رزولت مامور می شوند تا به آلمان رفته و چند قطعه هنری ارزشمند را بدست بیاورند و به صاحبان اصلی شان بازگردانند...

خلاصه داستان : "دیوید گرین" به مدرسه ای مشهور در دهه 50 دعوت می شود تا به تیم فوتبال مدرسه کمک کند تیم رقیب را شکست دهد.او که در واقع یکی از آنها نیست در پیدا کردن دوست بسیار موفق عمل می کند.او یک یهودی است و این راز را از ترس طرد شدن از دوستانش مخفی کرده اما...

خلاصه داستان : «مایک مک درمت» (مت دیمون)، دانشجوی رشته ی حقوق، پس از آن که تمام پس اندازش را به صاحب روسی یک قمارخانه به نام «تری کا. گ. ب.» (مالکوویچ) می بازد، دوباره توجهش را به تحصیل و معشوقه اش، «جو» (مول) معطوف می کند. اما وقتی «ورم» (نورتن)، دوست سابق قمار باز «مایک» از زندان آزاد می شود، «جو» نگران می شود. او حق دارد، زیرا می داند که خیلی زود، «ورم» دوباره «مایک» را به قماربازی خواهد کشاند.

خلاصه داستان : رابطه دو دوست که بدون هیچ آب و غذایی برای پیاده روی به دل طبیعیت رفته اند مورد آزمایش سختی قرار می گیرد...

خلاصه داستان : «والت» (گرگ کینیر) و «باب تنور» (مت دیمن) دوقلوهای به هم چسبیده در رستورانی مشغول کارند و در شهرک ساکت و دل چسب شان زندگی بی دغدغه ای دارند. تا این که رهسپار هالیوود می شوند به امید این که «والت» به رؤیای بازیگر حرفه ای شدن خود جامه ی عمل بپوشاند...

خلاصه داستان : بر اساس رمانی به شرح ، رابطه متلاطم ۶ ساله بین لیبراچی (نوازنده پیانو و خواننده آمریکایی) و معشوقه جوان او اسکات تورسون است.

خلاصه داستان : سال ۲۱۵۴، انسان های ثروتمند روی یک ایستگاه فضایی زندگی کامل و بی نقصی را تجربه می کنند. در حالی که بقیه مردم روی کره زمین که ویرانه ای از آن باقی مانده، هستند. در این احوال مردی بنام «مکس» (مت دیمون) ماموریتی را آغاز می کند که ممکن است برابری را میان تمام انسان ها برقرار کند...